نکات هر فصل را اینجا بصورت متن خلاصه شده و دقیق و بدون غلط تایپی بنویسید و در تالار الماس منتشر کنید.
حتما نکات مربوط به همین کتاب و همین فصل باشد و نکات کتاب ها و فصل ها را در موضوع خودش بارگذاری کنید.
هوش به عنوان توانایی حل مسئله وسازگاری با محیط فرض میشود. عناصری از هوش وجود دارند که مورد توافق غالب پژوهشگران است گیج وبرلاینر این عناصر را در سه دسته قرار می دهند.۱_ توانایی پرداختن به امور انتزاعی :منطور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزاعی اندیشه هانمادها ،روابط مفاهیم ،واصول سروکار دارند تاامور عینی ابزارهای مکانیکی فعالیت های حسی 2_ توانایی حل کردن مسائل : یعنی توانایی پرداختن به موقعیت های جدید نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا 3_توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات وسایر نمادها ونیز توانایی استفاده از انها
ماتمام فعالیت ها وفرایندها یی را که موجب آگاهی فرد از جهان هستی می شوند را شناخت نامیدیم .سه جنبه مهم شناخت: 1_ادراک2_یادگیری3_تفکر انواع تفکر :وینا انواع تفکر را در دودسته کلی استدلال وتخیل قرار داده است .(بنا به نظراو وقتی که فرد با یک تکلیف یا مشکل محیطی روبرو می شود که برای حل آن به یک رشته فعالیت منطقی ومشکل گشایی حل مسئلهاقدام میکند به استدلال می پردازدبنابراین استدلال به یک تکلیف یا هدف ارائه شده از بیرون وابسته است .)(تخیل نیز به ترکیب ودرهم آمیزی تجارب گذشته اشاره می کند اما فارغ از موقعیت های محیطی)بنا به گفته وینا که استدلال هدایت شده اما تخیل خود بیانگر بنا به گفته وینا به طور کلی دودسته نیرو ی تاثیر گذار برتفکر وجود دارند 1_درونی2_ بیرونی(وقتی نیروهای بیرونی مسلط اندتفکر واقع گرا .رمانی که نیروها درونی هستند تفکر خود گرا است
جانسون_ لیرد از تفکر تقسیم بندی کامل تری به دست داده است .مبنای طبقه بندی جانسون _لیرد ازتفکر هدف تفکر است .1_ تفکر بی هدف:از خانواده تفکر وابسته به تداعی است از آنجا به این نوع تفکر صفت بی هدف داه می شود که دران اندیشه های بی آنکه هدف شناخته شده ای را دنبال کنند یا درپی راه حل برای مسئله خاصی باشند به دنبال هم رخ می دهند .دراین نوع تفکر جریان اندیشه خارج از کنترل انسان است وحلقه های تداعی اندیشه ها به طور خودبه خود به دنبال یکدیگر ظاهر می شوند نمونه تفکر بی هدف رویا رویای روز وخیال پردازی.2_ درمقابل تفکر بی هدف تفکر هدفمند قرار داردتفکر هدفمند از خانواده حل مسئله است این نوع تفکر برخلاف تفکر بی هدف ارادی وعمدی است ودران فرد به طور آگاهانه میکوشد تا به نتیجه ای دست یابد یا به هدفی برسد..
جانسون لیرد تفکر هدفمند را به دودسته جبری وغیرجبری تقسیم کرده است .1_در تفکر جبری الزاما یک راه وروش مشخص واز پیش تعیین شده وجود دارد وجریان اندیشه مسیر مشخصی را می پیماید نمونه این نوع تفکر حل مسائل محاسباتی ریاضی مانند؟=20×13 است.ویزگی دیگر تفکر جبری( دراین نوع تفکر اندیشیدن دارای یک نقطه آغاز واحد ودقیق ویک هدف واحد ودقیق است ومانند فنریک ساعت کوکی به تدریج باز می شود .)(برخلاف تفکر جبری در تفکر غیر جبری خط سیر معین واز پیش تعیین شده ای وجود ندارد یعنی افراد مختلف ممکن است مسیرهای فکرهای متفاوتی راطی کنند وراحل های متفاوتی رابرگزینند )